سرباز حریم ولایت



ژنو 10 را کربلای چهار نکنید!

ما آدم‌ها غالباً از خود متشکریم. این احساس رضایت معمولاً خودشگفتی و خودرأیی را نیز با خود به همراه می‌آورد و به همین میزان گوش انسان را برای شنیدن نصیحت‌ها و هشدارها سنگین می‌کند. آن وقت انسان از تدبیر برهنه می‌ماند حال آن که خیال می‌کند جامه درایت و تدبیر بر تن دارد. از خود متشکر بودن، از هیچ انسانی پذیرفته نیست و از مدیرانی که امور مردم برعهده آنهاست، نپذیرفتنی‌تر. فرقی هم نمی‌کند آن مدیر هاشمی باشد یا خاتمی، احمدی‌نژاد باشد یا روحانی.


رئیس جمهور محترم پریروز در جمع استانداران و فرمانداران به تحسین و تمجید عملکرد اقتصادی دولت پرداخت و سپس مذاکرات را به اقتصاد گره زد و گفت مذاکرات با تدبیر پیش می‌رود و جامعه با نشاط است اما عده‌ای حنظل با خود آورده‌اند و نمی‌خواهند کام مردم شیرین شود. راستگویی دولت و تحمل منتقدان و ثبات اقتصادی و تدبیر امور از دیگر محورهای سخنرانی آقای روحانی بود.
رئیس جمهور همچنین گفت «متأسفانه یا خوشبختانه خواب هم نمی‌بینیم به فال و فالگیر و جن‌گیر هم از ابتدا معتقد نبودیم چرا که مبنای ما مشورت با صاحب‌نظران، انجمن‌های تخصصی و جمع‌های تخصصی است. قرارمان از ابتدا این بوده که با آنها مشورت کنیم». پرسش مهم در این میان این است که آیا جامعه نیز همین قضاوت را دارد؟ منتقدان به کنار، آیا مؤتلفان و حامیان سیاسی دولت نیز بر پیکر دولت، جامه تن‌آرای تدبیر و عقلانیت را می‌بینند یا نه و اگر نمی‌بینند باید با آنها نیز با همان زبان مهربانی که با منتقدان سخن گفته می‌شود، سخن گفت؟!

این چه احساس خطر مشترکی است که فراتر از منتقدان، رسانه‌ها و سیاستمداران حامی دولت را فرا گرفته و مدام دارند آژیر هشدار می‌کشند که جامه تدبیر کجاست؟ به این نمونه‌ها که گزیده‌ای از بسیار است، عنایت کنید. حسین کمالی وزیر کار دولت اصلاحات در مصاحبه با شرق ضمن انتقاد به برخی بی‌تدبیری‌های اقتصادی می‌گوید «با این مسائل مشخص است که اعتماد مردم به دولت از بین می‌رود. سخنگوی دولت را باید به چالش کشید تا جوابگو شود. دولت به دنبال استفاده از روش‌های ساده است، دنبال دردسر و کارهای سخت و اصلاح ساختار نیست... به نظر من دولت اصلاً اراده‌ای برای تغییر ندارد. اساس کارشان این است که اگر با 5+1 به نتیجه برسیم، بقیه مسائل به نتیجه می‌رسد اما چنین نیست».
یا احمد خرم وزیر راه دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه آرمان تصریح می‌کند «الان هماهنگی اقتصادی لازم در دولت وجود ندارد و یکی از مشکلات هماهنگ نمودن ارکان اقتصادی آن است. معدل سنی بالا نقطه ضعف دولت است. باید افراد تازه‌نفس انتخاب می‌شدند. مدیر بالای 65 سال حوصله کادرسازی و تصمیم‌گیری و سرعت عمل ندارد.» و یا عبدالعلی‌زاده دیگر وزیر دولت اصلاحات که در مصاحبه با پیام نو تصریح کرد «باید قبول کنیم دولت هیچ برنامه‌ای در مسائل اقتصادی ندارد و خود را پشت انتقاد از گذشته پنهان می‌کند و صرفاً به مذاکرات بسنده کرده است».

اینکه روزنامه دولتی شهروند تصریح می‌کند «بانک مرکزی به جای اصلاحات اقتصادی فقط ژست آن را می‌گیرد» یا روزنامه آفتاب یزد از قول احمد پورنجاتی می‌نویسد «جامعه هیچ ارزیابی مثبتی نسبت به دولت ندارد و احساس می‌کند که وعده دادن حالتی شبیه صدور چک تاریخ‌دار جدید به جای چک تاریخ گذشته پیدا کرده» و یا اینکه انواع روزنامه‌های حامی دولت تصریح کنند «دولت گرفتار بلبشو در برنامه است»،

«دولت به نام تدبیر، مردم را غافلگیر می‌کند و به اسم امید، مرتکب بی‌احترامی به آنان در تصمیمات اقتصادی نظیر گران کردن‌های پر سر و صدا می‌شود»، دیگر نه هشدار منتقدان بلکه حامیان دولت است. نه منتقدان بلکه وزیر نفت بود که گفت «بند مربوط به وصول درآمدهای نفتی و بیمه نفت‌کش‌ها در توافق ژنو اجرا نشد» و وزیر اقتصاد دولت خاتمی بود که خاطرنشان کرد «روحانی با وجود خطاهای بزرگ به تذکرات دلسوزان توجهی نمی‌کند». دبیر کل کارگزاران بود که خاطرنشان کرد «در شرایط تحریم نباید مسئولیت را از دوش خودمان برداریم و تا بگویند چرا فلان کار رانکردید، بگوییم تحریم هستیم!... اینکه تعدادی آدم سالخورده و خسته در دولت بنشینیم و بلند شویم، که نمی‌شود. این بی‌تحرکی‌ها آدم را برای دولت نگران می‌کند. چشم برهم گذاشتیم و نصف مهلت دولت گذشت. وزرا و شخص رئیس جمهور باید فکر کنند که اگر نبودند چه اتفاقی می‌افتاد، نباید که بی‌خاصیت بود».

با این طیف حامیان دولت اما دلواپس بی‌تدبیری‌ها که نگرانی‌شان رو به گسترش است چه می‌خواهند بکنند؟ اینها هم دشمن شادمانی مردم هستند و زبان‌شان زبان تلخ حنظل است؟ اینان چرا جامه تدبیر را بر تن تصمیمات برخی دولتمردان نمی‌بینند؟ اینها هم به جای تعامل و صلح با جهان، دنبال جنگ و درگیری و تنش هستند؟ به اینان باید کدام برچسب را چسباند و کدام طعنه را زد؟ با نصیحت این طیف که انگار توضیح واضحات است چه باید کرد؟ برای ناظران پیگیر عرصه سیاست عجیب است که هر گاه آرامش بر افکار عمومی حاکم می‌شود تا بتوانند طراحی‌ها و شیطنت‌ها و خباثت‌ها و بدعهدی‌های دشمن را ببینند، یا در مواقعی که توپ در زمین دشمن است،
جنجال و غوغای رسانه‌ای از سوی برخی مسئولان ارشد دولتی برپا می‌شود و 7-8 روزی رسانه‌ها و افکار عمومی را -له یا علیه- مشغول خود می‌کند. 2 سال از انتخابات گذشته و زنگ انشا تمام شده اما برخی مسئولان گویا که در همان فضا سیر می‌کنند، اصرار دارند همچنان شعار و وعده بدهند و مدام هم بگویند مردم از شعار خسته شده‌اند! از یارانه تا سبد کالا و بنزین، و از بورس تا واردات کالاهای لوکس و طرح مسکن دولت و دو برابر شدن حجم نقدینگی و... کلکسیونی از بی‌تدبیری‌هاست و هنوز برخی از مسئولان محترم برآنند که «این منم طاووس علیین شده»!

واقعیت مهم این است که مذاکره با آمریکا و توافقاتی از جنس ژنو و لوزان کام مردم را شیرین نکرد. واقعیت این است که متوقف کردن چرخش چرخ اقتصاد به سانتریفیوژها، باعث نچرخیدن چرخ سانتریفیوژها شد اما نه تنها چرخ اقتصاد را به حرکت درنیاورد بلکه بدتر، متوقف به اخم و لبخند کدخدا کرد. شرطی کردن اقتصاد ملی به خارج از مرزها و متوقف کردن کلید روشن و خاموش آن به مذاکره با آمریکا، خطای فهم بزرگی بود که اتفاق افتاد.
«بدون آمریکا نمی‌توانیم» و «نمی‌گذارند کار کنیم»، دو گزاره‌ای است که فقط بار دشمن را سبک می‌کند و توپ را از زمین او به زمین و دروازه خودی برمی‌گرداند و سرانجام کفایت دولت محترم را به چالش می‌کشد.

بدتر از همه اینکه تمام این فضاسازی‌های غلط در بحبوحه مصاف با دشمن در جبهه دیپلماسی انجام می‌گیرد و کفه حریف را سنگین‌تر می‌کند. در حالی که دشمن بر زورگویی و زیاده‌طلبی خود افزوده، ملت بزرگ ایران را دو قطبی کردن و گروهی را مخالف مذاکره و گروه دیگر را خسته از شعارها(!) و طرفدار آشتی و صلح با جهان نشان دادن، آیا نزد دشمن جز به این ترجمه می‌شود که دولت ایران با وجود همه زورگویی‌ها و زیاده‌خواهی‌هایی که می‌کنیم، آماده توافق به هر قیمت است؟!
رئیس جمهور محترم تا کی قرار است بر این خطای راهبردی اصرار بورزد که چند کشور مستکبر و زیاده‌خواه غربی «جامعه جهانی» هستند؟! و چرا باید حیثیت رئیس جمهور و دولت محترم به مذاکرات و رفتار مستکبرانه و بن‌بست آفرین رژیم آمریکا گره بخورد؟ آیا اگر به هر دلیل مذاکرات نافرجام ماند- که قرائن و شواهد آن فراوان است مگر اینکه دولت از خطوط قرمز عقب‌نشینی کند- آنگاه باید دولت بازنده ماجرا باشد یا اینکه خدای نکرده به دلیل ناموسی و حیثیتی کردن ماجرا از سوی رئیس جمهور، دولت مجبور به توافق بد و به هر قیمت شود؟!

اخیراً آقای آشنا مشاور رئیس جمهور در فیس‌بوک و درباره مذاکرات نوشته است «شما را به مظلومیت شهدای کربلای چهار قسم می‌دهم نگذارید عملیات تیر 94 لو برود. غواصان ما به خط زده‌اند و ما نیاز به استتار و اختفا داریم»! شما را به خدا، گفتن اینکه آمریکا کدخداست و 3 تا 6 ماهه با او می‌بندیم و اقتصاد را متحول می‌کنیم و خزانه خالی است! و «آمریکا ابرقدرتی است که نمی‌شود با او مذاکره نکرد و رابطه نداشت» (هاشمی)، یا «مذاکره با آمریکا تابوئی بود که شکست و توافق ژنو و لوزان، فتح‌الفتوح و پیروزی مشعشع تاریخی بود» و صد‌ها گزاره از این جنس، جایی برای استتار و رازداری کذایی باقی گذاشته است؟ القای به غایت غلط این تلقی که ما بیچاره مذاکره و تشنه معامله با آمریکا و غرب هستیم و مذاکره فی‌نفسه برای ما قیمتی است، یعنی همان که آقای مشاور می‌گوید؟! این که می‌شود استتار به شیوه سر زیر برف بردن و پرسش بعدی را پیش می‌کشد مبنی بر این که چرا آمریکا و غرب باید در این نبرد- یا به قول دوستان معامله!- حقی به ایران بدهند؟
چرا باید تحریم‌ها را بردارند یا چرا نباید مدام دبه کنند و امتیازات بیشتر بخواهند؟! متأسفانه تبلیغات انتخاباتی آمیخته با ‌بی‌انصافی -پیروزی به هر قیمت- دشمن را دچار این خطای محاسبه کرده که می‌تواند توافق به هر قیمت را نیز تحمیل کند.
اینجا شجاعت و حرّیتی لازم است که با رفتار خویش و با جبران اشتباه 2 سال پیش به دشمن نشان دهد دولت حیثیت خود را به «توافق به هر قیمت» گره نزده و حاضر نیست حیثیت و منافع ملی را خدای ناکرده قربانی اصرار بر گمان خطا نسبت به دشمن مستکبر کند. در غیر این صورت دشمن، دولت ایران را دولتی بدهکار و جبر زده و مستأصل و قائل به «ما نمی‌توانیم» خواهد دید که هم غربی‌ها را «اشغالگر عفلقی» می‌خواند و هم استراتژی خود را صلح و آشتی یکسویه با همین اشغالگر عفلقی قرار داده است!

امروز حق مردم ماست بدانند که در پس 2 سال تعلیق هسته‌ای رو به فزونی، چرا کوچک‌ترین گره تحریم‌ها باز

نشد و با وجود قطعی کردن همه تعهدات طرف ایرانی در توافق نهایی، لغو حتی بخشی از تحریم‌ها همچنان

در محاق ابهام و تردید است؟! حق مردم ماست که بدانند
چرا بعد از 12 سال اعتمادسازی گسترده ایران، همچنان گزارش‌های سیاست‌زده آژانس می‌گوید «هنوز در موقعیتی نیستیم که عدم انحراف برنامه هسته‌ای ایران و نبود فعالیت‌های اعلام نشده را تأیید کنیم»؟! امروز پس از تجربه 12 ساله و ترانزیت اطلاعات سرّی ایران به سرویس‌های جاسوسی آمریکا و اسرائیل و انگلیس که به قیمت برخی خرابکاری‌های بزرگ و عملیات تروریستی متعدد علیه متخصصان بی‌بدیل ما تمام شد، هشدار درباره حفظ اسرار نظامی کشور و ممنوعیت بازرسی از مراکز نظامی یا مصاحبه با دانشمندان ما، یک «نصیحت» نیست بلکه الزام واقعیت‌ها و تجربه‌هاست.
از این پس مسئولیت هر خرابکاری و تروری متوجه آنهاست که بخواهند با آزمودن آزموده‌ها، خلاف اصل حفظ اسرار و رازداری عمل کنند. عدم التزام به هشدارهای رهبر معظم انقلاب و کارشناسان و دلسوزان در مذاکرات یا فرو کاستن این مصاف بزرگ ملی به بازی‌های سیاسی و انتخاباتی، جفای بزرگی است که می‌تواند آسیب‌هایی بزرگ‌تر از کربلای چهار را در ژنو 10 متوجه کشور می‌کند.


دوشنبه 94 خرداد 11 توسط ali ahani | نظر بدهید

دیپلماسی ضعیف !!

گزارش خبری تحلیلی کیهان

در حالی که کشورهای غربی طرف مذاکره، همزمان با مذاکرات هسته‌ای، مدام در حال تشدید تحریم‌ها علیه کشورمان هستند، متاسفانه هیچ حرکتی از سوی طرف ایرانی برای تحت فشار قرار دادن همدستان آمریکا در تحریم ایران مشاهده نمی‌شود. حال آنکه شواهد نشان می‌دهد، دست ایران برای این مقابله به مثل کاملا باز است.


با ورود به مراحل حساس مذاکرات و در حالی که بنا بر تبلیغات ذی‌نفعان داخلی و خارجی توافق هسته‌ای، روابط اقتصادی طرفین رو به سمت بهبود داشته است، خبرها نشان می‌دهد غربی‌ها نه تنها در ماه‌های اخیر اقدام به تشدید تحریم‌ها علیه کشورمان کرده‌اند، بلکه پیش از ارائه تعهد درباره لغو یکجای تحریم‌ها به محض توافق، بر سر چگونگی بازگشت خودکار تحریم‌ها در صورت نقض توافق از سوی ایران، به اتفاق نظر رسیده‌اند!

در همین رابطه رویترز در گزارشی از توافق شش کشور غربی بر سر چگونگی برگشت‌پذیری تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران در صورتی که این کشور به تعهدات خود عمل نکند، خبر داد و از قول یک مقام غربی نوشت: «میان شش قدرت جهانی توافق نسبتا محکمی در مورد ساز و کار بازگشت سریع تحریم‌ها وجود دارد.»

 از سوی دیگر آمار رسمی گمرک نشان می‌دهد جمع واردات ایران از کشورهای اروپایی طرف مذاکره یعنی آلمان، انگلستان و فرانسه در سال 93 حدود 3/5 میلیارد دلار و جمع صادرات حدود نیم میلیارد دلار بوده است.
این آمار حاکی از آن است که  در سال‌های تحریم‌های شدید غرب علیه ایران، مراودات تجاری کشورمان با این سه کشور تنها 4 میلیارد دلار است و  این میزان در سطح کلان عدد کاملا قابل اغماضی است.

براساس آنچه سیاستمداران غربی می‌گویند و برخی مسئولان ایرانی هم باور کرده‌اند، باید رویکرد مذاکرات به سمتی باشد که به اعتمادسازی طرفین با هدف بهبود روابط سیاسی و اقتصادی بیانجامد و لذا آنچه به عنوان اولین گام در این رابطه قابل تصور خواهد بود، دست کشیدن از سیاستهایی است که هر یک از طرفین را در نگاه دیگری غیرقابل اعتماد جلوه داده است. طرف ایرانی با محدود کردن برنامه هسته‌ای خود گام اعتمادساز را برداشت و انتظار می‌رفت طرف مقابل نیز با برداشتن گامهایی مشابه، حسن‌نیت خود را آشکار می‌ساخت. اما آنچه در عمل روی داد تشدید تحریم‌های آنها بود.

با نگاهی گذرا به تصمیمات خصمانه اقتصادی غرب در برابر ایران سیاست با دست پیش کشیدن و با پا هل دادن آنها عیان می‌شود. کاهش دستوری قیمت نفت با صحنه گردانی آمریکا، بازی باخت-باخت عربستان که برای فرار از زوال حکومت خود دست و پا می‌زند، تحریم شرکت‌های عراقی و اماراتی که ایران را برای خرید چند فروند هواپیمای مستعمل کمک کرده‌اند از جمله سیاستهایی است که نشان از عملکرد ددمنشانه غربی‌ها در حوزه اقتصادی دارد. در صحنه سیاسی نیز آنها با به راه انداختن و تقویت جریانهای رادیکال اسلام‌نما و به تعبیر رهبر انقلاب، راه‌اندازی «جنگ‌های نیابتی» سعی در تضعیف کشورمان بر سر میز مذاکره داشته‌اند.
آنها برخلاف تمام موازین قانونی و بین‌المللی به هواپیماهای ایرانی بنزین هم نمی‌دهند! حتی پا را فراتر گذاشته و تهدید کرده‌اند در صورت پرواز بین‌المللی هواپیماهایی که جدیدا خریداری شده‌اند، آنها را مصادره خواهند کرد! حال سوال اینجاست که در برابر این منطق غیرانسانی، چگونه باید برخورد کرد؟
آمارهای گمرک برای سال 93 نشان می‌دهد کل صادرات غیرنفتی کشورمان بدون احتساب نفت، گاز و تجارت چمدانی حدود 50 میلیارد دلار و کل واردات غیرنفتی بیش از 52 میلیارد دلار بوده است حال باید اندیشید که آیا ما در برابر منطق مزورانه طرف اروپایی نمی‌توانیم مبادلات 4 میلیارد دلاری را در تجارت 102 میلیارد دلاری خود هضم کنیم؟!
مهمتر آنکه با درک صحیح از شرایط اقتصادی دنیا و بحران‌های اقتصادی حاکم بر اقتصادهای غربی، نیاز آنها به برقراری روابط تجاری با کشورمان بیش از پیش آشکار می‌گردد.
 درک موضوع و واقعیت اوضاع اقتصادی دنیا چندان پیچیده نیست و از مجاری مختلفی می‌توان به آن دست یافت اما یکی از بهترین نمونه‌های آن، گزارشی است که «بولتن تخصصی دانشمندان هسته‌ای آمریکا» ارائه کرده است. در این گزارش آمده: کار این تحریم‌ها با زوال سلطه اقتصادی آمریکا بر جهان رو به افول گذاشته و حتی اوباما شک دارد که در صورت شکست مذاکرات با ایران، رژیم تحریم‌ها به قوت خود باقی بماند.

این بولتن در گزارشی تحلیلی ضمن به چالش کشیدن برخی افسانه‌های واقع‌نما  نوشت: پیشنهاد تشدید تحریم‌ها برای دستیابی به توافق بهتر با ایران، بسیاری از واقعیت‌ها را در نظر نمی‌گیرد و بر فرضیات و افسانه‌های کاملا غیرواقعی استوار است. افسانه اول این است: «همکاران بین‌المللی آمریکا، از تحریم‌ها علیه ایران حمایت خواهند کرد.» تصور اینکه تحریم‌های شدید ایران را به پای میز مذاکره آورد، سخت نیست اما فقط درصد معدودی از دانشمندان برجسته بر این باورند که یک استراتژی حاوی افزایش تحریم‌ها به یک توافق بهتر با ایران منجر خواهد شد.

بولتن دانشمندان اتمی آمریکا می‌افزاید: یک دلیل آن است که مشخص نیست آیا آمریکا خواهد توانست ائتلاف بین‌المللی حامی تحریم‌ها علیه ایران را همچنان حفظ کند؟ در حقیقت، سیاست کاهش تحریم‌ها در ازای محدود شدن فعالیت‌های هسته‌ای ایران برای رسیدن به یک توافق بهتر احتمالا به دلیل کاهش حمایت‌های بین‌المللی  از تحریم‌های تحمیل شده از سوی آمریکا تاثیر خود را از دست داده است.

این بولتن تصریح کرد: اوباما گفته است که شک دارد در صورت شکست مذاکرات، رژیم تحریم‌ها به قوت خود باقی بماند. نفت در این زمینه نقش مهمی ایفا می‌کند. تحریم‌های شدیدتر منجر به کاهش بیشتر واردات نفت از ایران می‌شود که احتمالا اجرای آن برای آمریکا سخت خواهد بود.

بولتن آمریکایی در پایان می‌نویسد: واقعیت در برابر داستان؛ خواستار توافق بهتر شدن با اتکا بر تشدید تحریم‌ها، حقیقت وضعیت فعلی رژیم تحریم‌ها علیه ایران را در نظر نمی‌گیرد. سیستم در حال تغییر است. چند دهه تحریم، پیامدهای جهانی به وجود آورده و گرایش‌های نوظهور نشان می‌دهند که تحریم‌های بین‌المللی به رهبری آمریکا دیگر تاثیر گذشته خود را نخواهند داشت. حقیقت این است که بدون شواهد بهتر بر اساس سیاست‌گذاری‌ها، آمریکا خود را آماده  برای برخورد با پیامدهای وسیع تحریم‌ها نخواهد یافت.

این نکته از زبان تحلیل‌گران خود آنها شنیدنی‌تر است. نشریه «فورچون» پس از بیانیه لوزان با اشاره به اینکه، برای کشوری که حدود 10 درصد ذخایر تثبیت شده نفت و گاز دنیا را در اختیار دارد، فرصت‌های تجاری و سرمایه‌گذاری فراوانی وجود دارد، نوشت: لغو تحریم‌ها، کسب و کارهای چند میلیارد دلاری برای شرکت‌های محلی و خارجی ایجاد می‌کند. این نشریه با اشاره به اقتصاد 420 میلیارددلاری ایران، از آغاز مذاکرات سرمایه‌گذاران مشتاق‌غربی برای حضور در ایران خبر می‌دهد.

اواخر سال 91 و پس از تحریم‌ خودرویی ایران، کارکنان شرکت پژو سیتروئن فرانسه بیش از 2 هفته اعتصاب کردند نماینده اتحادیه کارگران شرکت پژو، مهمترین عامل زیان شدید این شرکت را قطع همکاری با ایران به عنوان مهمترین بازار محصولات پژو در جهان، اعلام کرد. زیانی که باعث شد مسئولان این شرکت اعلام کنند ظرف 2 سال حدود 11 هزار نفر از کارکنان این شرکت را اخراج خواهند کرد و حتی مجبور شدند بخشی از سهام خود را به جنرال موتورز واگذار کنند.

تحریم‌های به اصطلاح شکننده اقتصادی غربی‌ها با محوریت آمریکا که گفته می‌شد ایران را فلج  خواهد کرد در بالاترین سطح خود مربوط به کارشکنی در سیستم نقل و انتقالات مالی بین‌المللی (سوئیفت) بود که هم‌اکنون با پاتک چین و روسیه، این حربه نیز نقش بر آب شده است.

چینی‌ها ضمن اعلام راه‌اندازی یک بانک بین‌المللی که جایگزین صندوق بین‌المللی پول خواهد شد گفته‌اند تا اواخر سال جاری میلادی یک سیستم جایگزین برای سوئیفت تأسیس خواهند کرد. بانک مرکزی روسیه نیز از اعضای بریکس (شامل کشورهای نوظهور اقتصادی برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای‌جنوبی) خواسته است شبکه‌ای جهانی مشابه سوئیفت برای تبادل اطلاعات مالی به ارزش روزانه 6 تریلیون دلار راه‌اندازی شود.

این اتفاقات که در پی خیانت‌های آمریکا و کشورهای سلطه‌طلب در دست‌کاری نظام پولی و مالی بین‌المللی بوجود آمده است در پیمان‌های پولی دو جانبه بین کشورهای جهان نیز قابل مشاهده است بطوریکه تاکنون 47 پیمان پولی میان کشورهای جهان برای مصونیت در برابر بحرانهای تجارت با دلار و دور زدن تحریم‌های بانکی منعقد شده است.

با مثال‌های اندکی که آورده شد، پیداست طرفی که بیشتر به میز مذاکره و برقراری رابطه نیاز دارد، طرف غربی است و ایران نه تنها در برابر تحریم‌ها به زانو درنیامده بلکه قادر است با «تحریم متقابل» کشورهای اروپایی را تنبیه کند.

آیا نمی‌توان با رویکرد صنعت خودروسازی به سمت تولیدات با کیفیت شرقی، فرانسه را تحریم کرد؟ در حالی که شایسته بود این کشور پیش‌تر به دلیل نقض آشکار تعهد بین‌المللی خود درباره برنامه هسته‌ای ایران از میز مذاکره حذف گردد. اما وقتی در زمان مقتضی این اتفاق نیافتاد، طبیعی است که وزیرخارجه این کشور با گستاخی از بازرسی مراکز نظامی ایران حرف بزند.

به هر ترتیب آنکه می‌‌تواند دست بالا را در مناسبات بین‌المللی داشته باشد ایران است که شرط ابتدائی آن تکیه بر داخل و سپس دقت در انتخاب شرکای خارجی است. تصمیمی که می‌تواند بر فضای حاکم بر مذاکرات هسته‌ای تاثیر اساسی بگذارد.


دوشنبه 94 خرداد 11 توسط ali ahani | نظر بدهید

گزارش کیهان از حواشی آزادسازی قیمت بنزین


با گذشت حدود یک هفته از گران شدن ناگهانی بنزین، حواشی و آثار این موضوع هنوز هم تازه و قابل بررسی است. از یکسو موج گرانی ناشی از افزایش قیمت‌های حامل‌های انرژی تازه شروع شده و ازدیگر سو جریانی هدفمند و حساب شده همچنان در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی در کوره حواشی و اتفاقات انتظاری آن می‌دمد! بر این اساس بررسی افزایش قیمت حامل‌های انرژی و تبعات آن از جهات مختلف ضروری است.

یکی از این وجوه، نحوه عمل دولت در این ماجراست.بسیاری از تحلیلگران منصف اقتصادی بر این باورند که دولت برای جبران کسری بودجه هنگفت خود،چاره‌ای جز افزایش قیمت حامل‌های انرژی ندارد. آنها معتقدند وقتی فروش نفت کم شده و بازگشت پول همان مقدار فروخته شده هم به سختی ممکن است و وقتی راههای تبادل تجاری ما با دیگر کشورها توسط دشمنانمان تنگ وتنگ‌تر شده، باید اقداماتی در داخل و در جهت صرفه جویی و حذف برخی مخارج صورت پذیرد. در مقابل، برخی معتقدند دولت در فقره اخیر به بدترین شکل ممکن و با بی‌سلیقگی عمل کرد! ضمن آنکه بهتر بود به جای آزاد ساختن قیمت بنزین، به حذف یارانه 5 دهک برخوردار جامعه بپردازد تا هم اغنیا از سر سفره بیت المال بلند شوند و هم موج گرانی ناشی از افزایش قیمت حامل‌های انرژی، همه جامعه را در بر نگیرد.

اما صرفنظر از نظرات منتقدان و موافقان این اقدام و صرفنظر از اینکه حذف یارانه ثروتمندان مقدم بود یا آزاد‌سازی قیمت بنزین،اقدام دولت و تبعات آن از دو منظر دیگر هم قابل ارزیابی است.نخست نحوه اطلاع رسانی دولت  و سپس بررسی جریانی که در پوشش حمایت از مردم،بدنبال ایجاد آشوب وهرج ومرج بود!
اطلاع رسانی به سبک نوبخت!
آخرین بار یک ماه قبل بود که سخنگوی دولت با قاطعیت تمام اعلام کرد:« دولت امسال قیمت بنزین را افزایش نخواهد داد» اما ظاهرا دولت یازدهم معیار سنجش همه چیز را تغییر داده است و همانگونه که در این دولت دو ساعت کار در هفته، به معنی اشتغال تلقی می‌شود، سی روز هم یک سال قلمداد شد و لابد با پایان یک ماه،سال مورد نظر نوبخت تمام شده ودولت می‌تواند بنزین را گران کند! اما بجز این موضوع، نحوه عمل دولت هم نامناسب بود. آنها بدون کمترین اعلام قبلی ،سهمیه بنزین خرداد را به کارتها واریز نکردند، مردم در مراجعات مکرر به پمپ بنزین‌ها سرگردان شدند و پس از کلی بحث و بگو مگو، تازه برخی مقامات دولتی ،خیلی نرم و آرام شروع به اطلاع رسانی کردند! رییس  اتحادیه صنف جایگاه داران  این رفتار دولت را سبب رواج دروغ دانست! بیژن حاج محمد رضایی معتقد است عدم اطلاع رسانی به موقع دولت باعث شد که کارگران پمپ بنزین‌های سراسر کشور، مجبور شوند به مردم دروغ بگویند! ماجرا آنجا تلخ‌تر شد که یک مقام مسئول در شرکت پخش و پالایش عدم شارژکارت سوخت خودرو‌ها را به دلیل عدم ابلاغ دولت اعلام کرد و کوشید موضوع را به این شکل توجیه کند!
این رفتارها که آشکارا مردم را سردر گم می‌کرد با شایعات و گمانه زنی‌های فراوانی همراه شد. شایعه قطع سهمیه بنزین، شایعه حذف سوخت ذخیره شده در کارتها ،شایعه قیمت گذاری جدید بنزین و اعلام قیمت‌های متعدد تا دو هزار تومان و دهها شایعه دیگر مردم را آزرده خاطر و ناراحت کرد.

سرانجام پس از چند روز التهاب و بی‌خبری، دولت رسما درباره این موضوع اطلاع رسانی کرد و نشان داد که برخلاف همه شعارهای پیشین، تدبیری در کار نیست و تازه بعد از قطع سهمیه‌ها نشستی برای بررسی و تعیین قیمت‌های جدید تشکیل شد !
همزمانی این تصمیم با افزایش پانزده درصدی قیمت گاز، دلخوری‌ها را بیشتر کرد. ماجرا وقتی بدتر شد که سخنگوی دولت برای توضیح ماوقع به میان خبرنگاران آمد و با لحنی که درآن آشکارا به سر مردم منت می‌گذاشت گفت قرار بود بنزین 1500 تومان بشود ولی رئیس جمهور موافقت نکرد!
شاید نوبخت می‌خواست به مردم ضرورت شکرگزاری برای داشتن چنین رئیس جمهوری را یاد آورشود اما قصد او هرچه بود ،این سخن سخن خوبی نبود و مردم را دلخور کرد. او البته به سبک گذشته یک وعده مهم هم داد وآن اینکه «قیمت کالاهای مصرفی افزایش نخواهد یافت»!! بیان سخنانی از این دست در گذشته و حال ،سبب شد تا فعالان فضای مجازی نوبخت را «پدر تکذیب ایران» بنامند!

عملیات روانی برای ناراضی سازی!
همه آنچه درباب نحوه عملکرد دولت در بحث آزاد‌سازی قیمت بنزین گفته شد و تقارن آن با سوم خرداد سالروز آزادی خرمشهر قهرمان، در ساده‌ترین و خوشبینانه‌ترین نگاه ،حاکی از بی‌سلیقگی و بی‌تدبیری دولت است. اما برخی شواهد نشان می‌دهد همین بی‌سلیقگی احتمالی، آثار خاص خودش را در جامعه بدنبال داشته است. همزمان با آغاز سکوت دولت در بحث بنزین و سرگردانی مردم در جایگاه ها،شبکه‌ای منسجم و هم سو- که منطقا باید از مرجع واحدی اداره شود- در فضای مجازی و غیرمجازی شروع به القا نارضایتی و دلخوری، پمپاژ شایعه و حتی اعلام اخبار دروغ از ناآرامی و آشوب کرد!
این شبکه حساب شده می‌کوشید با قلب واقعیات و با اطلاع رسانی جهت‌دار و کذب، جامعه را به سوی نارضایتی فراگیر سوق دهد! تیترهای برخی روزنامه‌ها در آن ایام نوعی القای نارضایتی را به ذهن متبادر می‌کرد. بعنوان نمونه برخی روزنامه‌ها حرف عجیب وزیر کشور را - که متاسفانه مثل بعضی حرف‌های دیگر او همچون پول کثیف و... بی‌مبنا بود و فقط به درد جنگ روانی می‌خورد- تیتر کردند که« آستانه تحمل مردم پایین آمده است!» اما در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی وضع به مراتب بدتر بود. تلاش هدفمند برای تشدید نارضایتی در مردم در این فضا کاملا مشهود بود.

حتی اعضای یک خبرگزاری دولتی  در یکی از شبکه‌های اجتماعی، با انتشار عکس یک خودروی سوخته در یک پمپ بنزین، آنرا به نا آرامی های! ناشی از گران شدن بنزین نسبت دادند! در حالیکه خبر از اساس دروغ بود وتصویر مربوط به حادثه آتش سوزی یک پمپ بنزین در سه سال قبل بود!بررسی و بیان مصادیق منتشره، هم از حوصله این نوشتار خارج است و هم موجب نشر دوباره آنها می‌شود اما یک نکته را نمی‌شود فراموش کرد و آن اینکه بسیاری از کارشناسان فضای مجازی و عملیات روانی معتقدند جریانی هدفمند با دست آویز قرار دادن رفتار نامناسب دولت در آزاد‌سازی قیمت بنزین می‌کوشید نا آرامی را به سطح جامعه بیاورد و یا می‌کوشید با تشدید نارضایتی در مردم، اینگونه القا کند که کشور درگیر مشکلات و مصائب متعدد ولاینحل است و برای برون رفت از این مشکلات باید از مواضع اصولی کوتاه بیاییم و حرفی نزنیم که به استمرار و تشدید تحریم‌ها منجر شود بلکه برعکس باید در مذاکرات به خواسته‌های دشمنان تمکین کنیم !

حواشی آزاد شدن قیمت بنزین و بخصوص تلاش برخی جریانات برای استفاده ابزاری از آن بمنظور نا راضی نشان دادن مردم و بهره‌برداری از آن برای جهت دادن به مذاکرات ،نتیجه‌ای نداشت و مردم عاقلانه و صبور ،از کنار این تحریک‌ها گذشتند. اما جا دارد مسئولان دولتی پاسخ دهند که چرا همیشه پای رفتار غلط آنها در چنین پروژه‌هایی در میان است!؟چرا برای یک کار ساده مثل این،بدترین روش‌ها انتخاب می‌شود!؟ روز سوم خرداد،قطع ناگهانی،بخشنامه معاون اول در فروردین مبنی بر کنترل قیمتها،اظهارات نوبخت مبنی بر عدم افزایش قیمت بنزین ونمونه‌های متعدد دیگر! آیا دولتمردان تدبیر و امید قصد ندارند برای این بی‌تدبیری‌ها فکری بکنند تا زمینه برای سوءاستفاده جریانات فرصت طلب بیش از این فراهم نشود!؟


شنبه 94 خرداد 9 توسط ali ahani | نظر بدهید

تعریف و تمجیدهایی که به ضرر رئیسجمهور تمام میشود


ماهیگیری سخنگوی دولت از آب گل‌آلود بنزین در حالی است که کسی تحت تاثیر این قبیل تبلیغات قرار نمی‌گیرد.
یک سایت حامی دولت نوشت: بعد از حذف بنزین سهمیه‌ای و تک‌نرخی شدن قیمت بنزین (هر لیتر 1000 تومان)، محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت اعلام کرد که قرار بود بنزین 1200 یا 1500 تومان شود ولی رئیس‌جمهور روحانی با آن مخالفت کرده است.


عصر ایران می‌افزاید: بنزین گران شده، بسیاری از مردم ناراضی‌اند و درست در این میان، سخنگوی دولت، وارد گود شده و می‌گوید که مردم! کجای کار هستید؟ اگر روحانی نبود قیمت تا 1500 تومان هم بالا می‌رفت! لابد در این بخش ماجرا، اولا باید مردم خوشحال شوند که بنزین فقط 1000 تومان شده و نه 1200 یا 1500 تومان و ثانیا باید سپاسگزار رئیس‌جمهور باشند که به دادشان رسیده است! مسئولان دولتی باید بدانند که این روش‌ها نه تنها کهنه و نخ‌نما، که آزاردهنده هم شده‌اند و کسی هم تحت تاثیر این سخنان تبلیغی قرار نمی‌گیرد.


نویسنده می‌افزاید: آیا امور دولت و تصمیم‌گیری‌های مهمی مانند تعیین نرخ بنزین، بر اساس مطالعات کارشناسانه انجام می‌شوند یا تصمیم شخصی رئیس‌جمهور؟! 
مشخصا درباره موضوع حاضر، صلاح کشور- با توجه به جمیع جهات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی- یا در این بوده که بنزین 1000 تومان شود یا 1200 یا 1500 تومان. اگر صلاح کشور در همان 1000 تومان بود، چرا دولت می‌خواست 1200 یا 1500 تومان قیمت‌گذاری کند که نهایتا رئیس‌جمهور از آن جلوگیری کرده است؟ آیا همه جز رئیس‌جمهور، خلاف صلاح کشور حرکت می‌کردند؟ اگر هم با توجه به ملاحظات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، قیمت 1200 یا 1500 به نفع کشور بود، چرا رئیس‌جمهور خلاف صلاح کشور، عمل کرده است؟!


هرچند که تک‌نرخی کردن قیمت بنزین، در مجموع به نفع کشور است ولی این قبیل اظهارنظرهای تبلیغاتی اساسا فاقد هرگونه توجیه عقل‌پسند است و نهایتا به ضرر کسی که از او تعریف و تمجید شده است، تمام می‌شود.


نویسنده خاطرنشان کرد: دولتمردان را به اتخاذ تصمیمات کارشناسی و توضیح صادقانه به مردم و دوری از «شوهای تبلیغی» و «روش‌های تاریخ مصرف گذشته» دعوت می‌کنیم. مردم، بسیار بیشتر از آنچه برخی مسئولان می‌پندارند، می‌فهمند، ولو آن که آن سوی میزها ننشسته باشند.



شنبه 94 خرداد 9 توسط ali ahani | نظر بدهید

تجدیدنظرطلبان چرا از چماق «اصلاحطلب بدلی» استفاده میکنند؟


برچسب «اصلاح‌طلب» چماقی است که طیف تجدیدنظرطلب مدعی اصلاح‌طلبی بر سر اصلاح‌طلبان وفادار به نظام می‌کوبد.
روزنامه جوان نوشت: «مراقب اصلاح‌طلبان بدلی باشید»؛ این عنوان یکی از مطالب روزنامه آرمان است که نشان می‌دهد جریان تجدیدنظرطلب همچنان تلاش دارد برخی از گروه‌های مستقل خود را که با تندروی و افراطی‌گری رابطه مناسبی ندارند تخریب کرده و از هم‌اکنون از ورود آنها به عرصه انتخابات جلوگیری کنند.


تقسیم اصلاح‌طلبان به دو طیف اصلی- بدلی ناخودآگاه بیانیه حزب منحله مشارکت در آستانه انتخابات 92- که اول بار در بی‌بی‌سی منتشر شد- را تداعی می‌کند، اعضای این حزب در آن مقطع زمانی به دلیل حمایت محمدرضا عارف از فلسطین و لبنان وی را «اصلاح‌طلب بدلی» خواندند و به شدت نسبت به سخنان وی واکنش منفی نشان دادند. به باور تندروی‌های جریان تجدیدنظرطلب سخنان عارف، خواسته یا ناخواسته، شعار «نه غزه، نه لبنان» جریان فتنه را رد می‌کرد و موضع تهاجمی این جریان نسبت به حاکمیت را تعدیل می‌کرد. در مقطعی دیگر افراطیون جناح مدعی اصلاح‌طلبی مسعود پزشکیان که تصور می‌کردند قصد حضور در عرصه انتخابات را دارد تخریب کردند و وی را اصلاح‌طلب بدلی نام گذاشتند.

پزشکیان هم در واکنش به این اقدام با بیان اینکه فعلا هیچ تصمیمی نگرفته است، اظهار می‌کند: من اصلا این رویه برچسب زدن در مملکت را که عده‌ای درست کرده‌اند قبول ندارم چرا که علمی صحبت نمی‌کنند. البته تاکید بر این موضوع که «اصلاح‌طلبان بدلی تنها موافق شرکت در انتخابات هستند» هم طی ماه‌های منتهی به انتخابات خرداد 92 به عنوان جزیی از گفتمان انتخاباتی این طیف درآمده بود، به گونه‌ای که صادق زیباکلام در مصاحبه‌ای با ایلنا تاکید می‌کند: به نظر نمی‌رسد اصلاح‌طلبان عزم جدی برای شرکت در انتخابات داشته باشند اما در این میان اصلاح‌طلبان درجه 2 که جناح اصولگرا نیز تمایل بسیار دارد تا آنها را به عنوان اصلاح‌طلبان اصیل معرفی کند، تلاش می‌کنند تا به بازارگرمی در انتخابات سال آینده بپردازند.


جوان می‌افزاید: به‌کارگیری این ادبیات توسط روزنامه‌های زنجیره‌ای به خصوص روزنامه آرمان طی ماه‌های گذشته هم بارها تکرار شده که نمونه دیگر از آن را می‌توان در اواسط سال 93 جست‌وجو کرد. آنجایی که این روزنامه در مطلبی از زبان محمود میرلوحی معاون وزیر کشور در دولت اصلاحات و از اعضای حزب منحله مشارکت روی واژه «اصلاح‌طلبان بدلی» تاکید می‌کند. این روزنامه چند روز بعد با انتشار مطلب دیگری به انتقاد از برخی اصلاح‌طلبان می‌پردازد و در بخشی از یک مقاله با عنوان «تلاش اصلاح‌طلبان بدلی برای پیوستن به خاتمی»! و در اشاره به انتخابات مجلس دهم! می‌نویسد: «طیف دیگری هم هستند که خود را اصلاح‌طلب می‌دانند اما به هرحال در میدان‌های اصلی جایی ندارند که دلیلش شاید تمایل آنها در برخی مواقع به رقیب اصولگرا بوده باشد.

این گروه سعی می‌کنند در شرایطی که فضای فعالیت برای اصلاح‌طلبان تاحدودی آماده شده است بار دیگر خود را مهره اصلی بنامند و خود را به خاتمی منتسب کنند.» کواکبیان دیگر گزینه‌ای بود که جماعت تجدیدنظرطلب تلاش کردند تا وی را هم به عنوان یکی از اصلاح‌طلبان بدلی به جامعه معرفی کنند.


می‌توان گفت که ساختار سیاسی جریان موسوم به اصلاحات همچنین گفتمان مبهم و اهداف نامتوازن این جریان همچنان «چنددستگی» بین گروه‌های این طیف را دنباله‌دار خواهد کرد و عقلایی نیست که انتظار داشته باشیم منسوبان این جریان روی یکدستگی را به خود ببینند، به عبارت دیگر آنچه در آینده باید منتظر بود آن است که از امروز تا زمان برگزاری انتخابات مجلس دهم «دودستگی میان اصلاح‌طلبان» به شدت رو به افزایش خواهد گذاشت و گروه‌ها و شخصیت‌های مهم این طیف با زدن برچسب تهمت و تخریب به دیگر همفکران خود درصدد به قدرت رسیدن باشند.

از سوی دیگر به نظر می‌رسد تقسیم‌بندی اصلاح‌طلبی اصلی- بدلی و برچسب‌زنی به بخشی از شخصیت‌های این گروه توسط تندروهای تجدیدنظرطلب چماقی باشد برای تحمیل کناره‌گیری چهره‌های مستقل و وفادار به نظام اصلاح‌طلب که در صورت موفقیت در انتخابات اهداف براندازانه پدرخوانده‌ها را پیگیری نخواهند کرد؛ بنا به همین دلیل شخصیت‌های مستقل جریان اصلاح‌طلب باید به صورت مستمر تخریب شده تا آنها آرای جریان تندروی تجدیدنظرطلب را خرد نکرده و فرصت عرض اندام پیدا نکنند.



شنبه 94 خرداد 9 توسط ali ahani | نظر بدهید

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز




 

  

 

 

 

 

 

 

کل بازدید : 131512
بازدید امروز :8
بازدید دیروز : 7
تعداد کل پست ها : 717

 

دانشنامه عاشورا

 

پایگاه جامع عاشورا
ابزار و قالب وبلاگ
شاید سخن حق
خورشید تابنده عشق
لحظه های آبی( دلسروده های فضل ا... قاسمی)
قطره و دریا
مکنون
عِــطـر ظــهــور
بنارانه
پژواک
شین مثل شعور
دلتنگ...
اهالی بصیرت
مهدی مشکات ـ شعرونظر
اجتماعی
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
حجت البالغه
قطره ای ازدریا
قافیه های سرگردان
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
حبیبی حسین
چشمـــه ســـار رحمــت
سرزمین مِه وخورشید (خورشید گام سبز)
هم رنگــــ ِ خـــیـــآل
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
بی سواد
بادصبا
آقاسیدبااجازه...
ما تا آخرایستاده ایم
شبکه ما
ابـــــــــــرار
اتمام نعمت واکمال دین یعنی شیعه بودن
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
"یا صاحب الزمان"
صدای پای زندگی
.:گـــــمـــــــنـامی بــــجـــــوی:.
کشاورزی درنگاه توسعه
سرباز کوثر
مشکات نور الله
مهدی یاران
چهارفصل
نقش برتر پارس
حقیقت
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
عفاف و حجاب
  • صفحه اصلی
  • پست الکترونیک
  • آرشیو وبلاگ
  • پیام رسان
  • مطالب پیشین
    آرشیو مطالب

    ویرایش
    وصیت شهدا
    وصیت شهدا
    آمار و اطلاعات

    بازدید امروز :8
    بازدید دیروز :7
    کل بازدید :131512
    تعداد کل یاد داشت ها : 717
    آخرین بازدید : 03/12/27    ساعت : 4:49 ع
    درباره وبلاگ
    ویرایش
    لینک دوستان
    ویرایش
    آمار و اطلاعات

    بازدید امروز :8
    بازدید دیروز :7
    کل بازدید :131512
    تعداد کل یاداشته ها : 717
    03/12/27
    4:49 ع

    کد ساعت

  • کاناپه
  • مشخصات مدیروبلاگ
     
      ali ahani[2]



    خبر مایه
    لوگوی دوستان
     
    پیوند دوستان
     
    شاید سخن حق خورشید تابنده عشق لحظه های آبی( دلسروده های فضل ا... قاسمی) قطره و دریا مکنون عِــطـر ظــهــور بنارانه پژواک شین مثل شعور دلتنگ... اهالی بصیرت مهدی مشکات ـ شعرونظر اجتماعی بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن سرباز ولایت حجت البالغه قطره ای ازدریا قافیه های سرگردان سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام حبیبی حسین چشمـــه ســـار رحمــت سرزمین مِه وخورشید (خورشید گام سبز) هم رنگــــ ِ خـــیـــآل ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی بی سواد بادصبا آقاسیدبااجازه... ما تا آخرایستاده ایم شبکه ما ابـــــــــــرار اتمام نعمت واکمال دین یعنی شیعه بودن شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ "یا صاحب الزمان" صدای پای زندگی .:گـــــمـــــــنـامی بــــجـــــوی:. کشاورزی درنگاه توسعه سرباز کوثر مشکات نور الله مهدی یاران چهارفصل نقش برتر پارس حقیقت پاتوق دختر و پسرای ایرونی عفاف و حجاب
    قالب وبلاگ
    طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز