سرباز حریم ولایت



عکس/ تا آخر ایستاده ایم...



چهارشنبه 94 مرداد 14 توسط ali ahani | نظر بدهید

شبکه های اجتماعی چه اهدافی را دنبال میکنند؟

ابزار های ارتباطی به کاربرانشان این باور را القا می کنند که آنان یک فرد بی اهمیت در جهانی که توسط کانون های قدرتمند سیاسی -اقتصادی اداره می شوند،نیستند.

گروه فضای مجازی مشرق- سال 2004 در عرصه ارتباطات مجازی انقلابی رخ داد.زاکربرگ و دوستان اش فیسبوک را اختراع کردند شبکه ای که میزان سوددهی آن امروزه از صنعت نفت نیز بیشتر است.

ظهور فیسبوک تحولی عظیم در راستای شبکه های مجازی ارتباط جمعی بود که تا آن زمان به شکل بالقوه ای حضور داشتند. در ادامه همین روند تا به امروز انواع و اقسام شبکه های مجازی و نرم افزار های مرتبط به عرصه ارتباطات مجازی پدید آمدند.فارغ از میزان کارآرایی و مضررات و فواید این ابزار ها در این بحث قصد آن داریم زمینه های سیاسی - فرهنگی این پدیده را بررسی کنیم.

اهداف سیاسی نهفته در حمایت کمپانی های مطرح و قدرتمند عرصه ارتباطات از شبکه های مجازی ارتباط جمعی، جدا از اغراض فردی و شخصی کاربران این شبکه ها نیست، در واقع در این جا ما شاهد یک تضایف فرهنگی - سیاسی (مشترک بودن مقاصد آنها) هستیم.

کمپانی های حامی این ابزار ها آن چیزی را در اختیار کاربرانشان می گذارند که کاربران آنها در اختیار این کمپانی ها می گذارند، بنابراین در ازای فراهم آوردن یک ابزار ارتباطی برای کاربران آن یک ابزار کنترل اذهان عمومی و مرتبط به سرویس های اطلاعاتی - جاسوسی نیز فراهم می آید و این ویژگی دو سویه این پدیده را عیان می سازد.

ابزار های ارتباطی به کاربرانشان این باور را القا می کنند که آنان یک فرد بی اهمیت در جهانی که توسط کانون های قدرتمند سیاسی -اقتصادی اداره می شوند، نیستند بلکه آنها عضو یک دهکده جهانی اند که اهمیت و تشخص فراوانی را برایشان به ارمغان می آورد، اما این باور اشتباه است کاربران ابزار های ارتباط جمعی در فضای مجازی احاطه شده در یک دنیای محصور اند که در عین هجوم ارتباطات در انزوای کامل به سر می برند.این ابزار ها با القای این باور موهوم که  کاربرنشان  می توانند در عین حفظ نمودن فردیت و حریم خصوصی شان بخشی از یک سیستم جهانی و در نتیجه عمومی باشند، آنها را دعوت به عضویت می کنند.

تنها از طریق این ابزارها مجازی ست که دیگر ما عنصر طرد شده از یک جامعه جهانی سیطره جو نیستیم بلکه عضوی از آن هستیم. با وجود این ابزار این دهکده جهانی که  با اتکا به بنیان های اقتصادی و سیاسی قدرت هیچ جایگاهی برای ما قائل نیست ،نه تنها ما را به حساب می آورد بلکه امکان اینکه بتوانیم به سلایق و علایق شخصی و فردی خود بپردازیم را نیز فراهم می آورد.اما این امر تنها القای تخدیر گونه یک باور کاملا خیالی و موهوم است ابزار قدرت مجازی بر ما سلطه دارد و کاربرانشان را محصور نموده است در عین اینکه به آنها فرصتی برای "به خود مشغولی" داده است.آنچه در نسبت با این ابزارها برای کاربران رخ میدهد تحمیل یک واقعیت مصرف شده ناکارآمد در ظاهر یک واقعیت کلی و جهان شمول است.

 ابزار های مجازی ارتباط جمعی حرکتی عظیم در راستای اشاعه یک پدیده روانشناسانه را آغاز کرده اند که امروز پس از گذشت مدتی از ظهور آنان بیش از پیش شاهد آن هستیم ویژگی "چهره سازی" و "به خود مشغولی" که رابطه تنگاتنگی با شیوع خود شیفتگی مرضی دارد.

برداشت های لحظه ای از خود (در قالب عکس و یا پست های نوشتاری) که ارکان این ابزار های مجازی را تشکیل می دهند به تدریج شمایلی از کاربران آن می سازند که برای خود آنان نیز واقعی نیست و بیگانه است. در حالی که متعارض با آنان است اما پرداختن به آن لذت بخش است (به خصوص آن زمان که پست شما با لایک های فروان روبرو می شود) و این لذتی است که تعارض مورد نظر را می پوشاند.آنان ساعت ها خود را مشغول این ابزار ها می کنند همچون اسطوره یونانی نارسیس (واژه نارسیسیم که به خود شیفتگی روانی اطلاق می شود ریشه در این اسطوره دارد) که در فرهنگ روانشناسی آنقدر شیفته تصویر خود در آب شد که از گرسنگی مرد.

دهکده جهانی و عضویت در آن در عرصه سیاست زدایی قدرت های جهانی ابزاری برای تحمیق و تخدیر بیش از پیش عموم است که در پی ظهور عنصر رسانه و در راستای آن رسانه های مجازی پدید آمد، ابزار های ارتباط جمعی امروزه آنچنان پر قدرت شده اند که اجتناب از آنان تا حدودی ناممکن گردیده است زیرا باور اشتباهی رواج یافته که کسانی را که از این ابزار های استفاده نمی کنند را عقب مانده و متحجر تلقی می کند.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی پایداری ملی



چهارشنبه 94 مرداد 14 توسط ali ahani | نظر بدهید

ارشاد میگوید هرکاری بکنید فقط پول نخواهید !

«هامون بازها» و مسیر انحرافی تئاتر
این روزها در تئاتر ایران خبری از نمایشنامه‌های کلاسیک نیست و کارگردانان به استفاده از محبوبیت و عام بودن سینما سعی در جذب مخاطب بیشتر برای آثار خود دارند.

گروه فرهنگی مشرق -  هامون‌بازها، جیجک علیشاه، پینوکیا، مردی برای تمام فصول، سینماهای من، ترانه‌های محلی، مهر هفتم، نور زمستانی، کافه فرانسه، قبل از غروب بعد از طلوع، گلن‌گری گلن‌رویز و دهها اثر دیگر تئاتری که طی این چند وقت اخیر به روی سن رفته و یا هم اکنون در حال اجرا هستند یا از دنیای سینما آمده‌اند و یا برگرفته از نام آنها وارد دنیای تئاتر شده‌اند.


ارشاد می‌گوید هرکاری بکنید فقط پول نخواهید



شهید اهل قلم، مرتضی اوینی در جایی گفته بود که " تئاتر در روزگار ما معظلی است و نه فقط برای ما، که در سراسر عالم؛ مگر برای آنان که تئاتر شان ریشه در سنت و یا اساطیر داشته است. بعضی ها معتقدندکه تئاتر دیگر مرده است؛ من از آنان نیستم، اما از سر انصاف باید بگویم که چندان هم زنده نیست. بعد از نود سال که از تولد سینما می گذرد، تئاتر هویت مستقلّ خویش را به ناچار در عرصه هایی می جوید که سینما در آن راه ندارد. تئاتر چاره ای جز این ندارد که خود را در آنجا که سینما نیست پیدا کند. آبشخور تئاتر – به معنای عام – همان سرچشمه آداب و سنن و آیین های مردمی است و در هر جایی از سیاره خاک که این مولد مادر خویش را انکار نکرده، تئاتر نیز زنده است، شاید «کابوکی» مثال مناسبی باشد. "

از دید یک تماشاگر حرفه‌ای تئاتر این اتفاق شاید خوش نیاید که همیشه برای بالا بردن آمار فروش و یا تعداد تماشگرها از سینما استعاره گرفته شود. هرچند که این روند در ایران کاملا رایج شده و علاوه بر بازگران سینما و حتی فوتبالیست‌ها کم‌کم همه به سراغ متون سینمایی و حتی اسامی فیلم‌های سینمایی هم می‌روند تا بلیطی روی دستشان نماند.

چند وقتی است که نام فیلم‌های سینمایی بر روی پوسترهای تئاتر می‌نشیند در صورتی که در روزگاری نه چندان دور این سینما بود که برای ابهت بخشی به خود و بالا بردن فروش از تئاتر کمک می‌گرفت. این روند در دولت یازدهم سمت و سوی بیشتر گرفته و روزی نیست که یک کار سینمایی و یا شبه سینمایی در یکی از سالن‌های نمایش کشور روی صحنه برود.


ارشاد می‌گوید هرکاری بکنید فقط پول نخواهید



جالب اینکه در مورد یکی از همین  آثار یعنی هامون‌بازها هم کار به جایی رسید که داریوش مهرجویی، کارگردان فیلم سینمایی هامون که این نمایش ازان استعاره گرفته شده تاکید کرده که به هیچ‌وجه این تئاتر در خور آن فیلم نیست و گفته خوشحالم که فیلم «هامون» هنوز پس از سال‌ها زنده است. واقعیت این است که این نمایش را کمی مغشوش دیدم و این کار به شکلی که «هامون» محوریت آن باشد، پدیدار نشد. گاهی دیالوگی از فیلم «هامون» شنیده می‌شد و گاهی هم از فیلم‌های دیگری از تاریخ سینما استفاده می‌شد که با وجود ذوق و شوق و شور و هیجانی که در نمایش به چشم می‌خورد، به نظرم خیلی محتوای آن مشخص نبود.


ارشاد می‌گوید هرکاری بکنید فقط پول نخواهید


به نظر می‌رسد «هامون‌بازها» فقط برای آن عده‌ای که اهل سینما هستند، «هامون» را دیده‌اند و دیالوگ‌هایش را می‌شناسند معنا پیدا می‌کند، چون در تمام طول نمایش تلاش کردم خودم را جای مردم عادی بگذارم و دیدم به جز چند دیالوگ خوب، بقیه حرف‌ها بی‌مورد و بی‌ارتباط با هم است. در کنار محتوا، تعداد بازیگرها هم از جمله نکاتی بود که برایم گنگ بود و نمی‌دانستم به چه دلیلی انتخاب و این گونه اجرا شده‌اند؛ حتی با توجه به اینکه فیلم «هامون بازها»ی مانی حقیقی را دیده‌ام به نظرم رسید اشاراتی که به او می‌شود هم خیلی غیرمنصفانه و بی‌مورد است. این نمایش می‌توانست تاریخی از سینما باشد یا یک داستان محوری داشته باشد که در آن صورت برای عموم مردم بیشتر معنا پیدا می‌کرد.

شاپوری: مقصر دولت است که تنها به دنبال پول ندادن است

سعید شاپوری از جمله کارگردانان و نویسندگانی است که وی را به کارگردانی نمایش‌های مذهبی و خاص می‌شناسند که البته پنج سال است که کاری از وی به روی صحنه نرفته. شاپوری علاوه بر کار روی صحنه، تدریس هم می‌کند. وی که در رشته فلسفه هنر، مدرک دکترا دارد عضو هیئت علمی دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی تهران بوده و اصول اقتباس تدریس می‌کند.
 از آثار وی می‌توان به نمایش‌نامه‌های «نور زمستانی» و «خداوند یحیی را در جلیل می‌خواند» و «روزهایی که به یادت گذشت» اشاره کرد و در کارنامه سینمایی وی نگارش چند فیلمنامه دیده می‌شود که از مهمترین آن‌ها می‌توان از «تولد یک پروانه» نام برد.  وی طی همکاری‌های گذشته‌ی خود با حوزه هنری، انتشار کتاب «جلوه دراماتیک قرآن کریم» را به سوره مهر سپرده بود که کتاب قابل توجهی است. 


ارشاد می‌گوید هرکاری بکنید فقط پول نخواهید


 
شاپوری در گفتگو با خبرنگار مشرق ضمن تائید این موضوع که سینما تاثیر و حضوری بسیار شدید بر تئاتر ما گذاشته، گفت: همیشه این دو هنر به هم وابسته بوده و هستند ولی معمولا سینماست که از تئاتر بهره برده ولی متاسفانه با روندی که می‌بینیم و با سیاست‌ةای غلط وزارت ارشاد هنر تئاتر به یک موضوع دم‌دستی و ناپخته تبدیل خواهد شد.

وی که خود نیز سابقه کار بر روی متون سینمایی و فیلم‌های اینگرید برگمان سوئدی را دارد، درباره دلیل استفاده کردنش از این متون توضیح داد: من سال 82 متنی غیراقتباسی را به ادراه ارشاد آن زمان بردم. این متن که پرده سفید نام داشت در ابتدا مورد قبول واقع شد ولی بعد در مرحله بازبینی رد شد به همین خاطر نتوانستم آن را اجرا کنم. مهلت کوتاهی دادند تا متن دیگری برای تائید ببرم. در آن زمان کوتاه من متنی از کارهای برگمان، کارگردان بزرگ سوئدی را که قبلا روی آن کار کرده بودم را ارائه دادم و مورد قبول واقع شد.

این کارگردان تئاتر ادامه داد: اصولا برخوردی که با متون غیراقتباسی می‌شود درست نیست. در اداره تئاتر ارشاد دو اصل حاکم است اول اینکه متون اقتباسی دردسر کمتری دارند پس به آنها باید توجه کرد و دوما کسانی که به سمت متون اقتباسی می‌روند راحت‌تر کار می‌کنند و به همین دو دلیل است که سینما و متونش وارد حیطه نمایش شده‌اند.

وی اضافه کرد: اصولا کارگردانان تئاتر هم برای گریز از قیچی شدن نمایشنامه‌هایشان و نیز برای اینکه بتوانند راحتتر اجرا داشته باشند به سمت متون سینمایی می‌روند و یا از سینما استعاره می‌گیرند. سینما به نسبت تئاتر هنر کاملتری است و تئاتر نمی‌تواند تمام زوایای یک اثر سینمایی را نشان دهد و همین باعث می‌شود که تئاتری‌ها در ارائه درست مفهوم ناکام بمانند.

شاپوری با انتقاد از سیاست‌هایی که ارشاد در پیش گرفته، گفت: اکنون ارشاد و اداره تئاتر تنها و تنها یک جمله می‌گویند. آنها می‌گویند از ما پول و بودجه نخواهید ولی هرکاری دوست دارید بکنید. ارشاد بحث مالی را از گردن خود بازکرده و از تئاتری‌ها انتظار دارد که فقط از آنها پول نخواهند. اراشد می‌گوید که ای اهالی تئاتر پول خودتان را خودتان دربیاورید به همین خاطر است که تئاتری‌ها برای فروش بیشتر به سراغ سینما می‌روند.

وی در پاسخ به این سوال که آیا با استفاده از بازیگران سینما در تئاتر یا استعاره از اسامی سینمایی تعداد تماشاگران این حوزه هم بیشتر خواهد شد؟، گفت: بله زیاد خواهد شد ولی نه تماشگر حرفه‌ای و کسی که تئاتر را بفهمد. این تعداد زیاد می‌آیند تا از جاذبه‌های سینما لذت ببرند.

شاپوری در پایان گفت: من نمی‌دانم اسمش را چه می‌کذارند، نوآرلیسم جدید و یا هر اسم دیگری. من به کمک سینما به تئاتر خوش‌بین نیستم.



چهارشنبه 94 مرداد 14 توسط ali ahani | نظر بدهید

گفتگوی مشرق با برادر زندانی ایرانی در آمریکا:

"هومن هوشیار" یکی از 68 ایرانی حاضر در زندان‌های آمریکا است که 24 سال پیش برای ادامه تحصیل به این کشور سفر می‌کند، اما پاپوش یک دانشجوی دختر آمریکایی و جوسازی‌های ضدایرانی در دادگاه دست به دست هم می‌دهد تا وی به 60 سال زندان محکوم شود.

 

گروه بین‌الملل مشرق- حدود 68 ایرانی به اتهام‌های مختلف در زندان‌های آمریکا هستند که کم‌تر کسی درباره آن‌ها صحبت می‌کند. ممکن است برخی از این افراد واقعاً جرمی مرتکب شده باشند، اما شواهد موجود و ادعای افرادی که تا کنون از این زندان‌ها آزاد شده‌اند، حاکی از این است که بسیاری از این زندانی‌ها به جرم "ایرانی بودن" مجازات شده‌اند.

شرایط بد زندان‌ها در آمریکا به اندازه‌ای است که عدم اجازه مقامات آمریکایی برای بازدید نمایندگان سازمان ملل از زندان‌های این کشور، حتی در رسانه‌های خود آمریکا هم جنجال‌آفرین شده است. ماهیت "زندان" در آمریکا از محلی برای نگه‌داری و تنبیه مجرمین، به صنعتی پردرآمد تبدیل شده که سرمایه‌داران را برای استفاده از نیروی کار مجانی، حاضر به سرمایه‌گذاری‌های کلان در این حوزه کرده است.

 

"هومن هوشیار" یکی از 68 ایرانی حاضر در زندان‌های آمریکا است که 24 سال پیش با تشخیص پدر و مادرش برای ادامه تحصیل به این کشور سفر می‌کند، اما پاپوشی که یک دانش‌جوی دختر آمریکایی برای او می‌دوزد، و جوسازی‌های ضدایرانی در دادگاه دست به دست هم می‌دهد تا این جوان ایرانی به 60 سال زندان محکوم شود. "هوشیار" متهم می‌شود که به کودکِ زنی که برای گرفتن اقامت به شکل صوری با او ازدواج کرده بود، صدمه زده است. این در حالی است که به درخواست هومن برای بررسی پزشکی قانونی و روشن شدن ماجرا اعتنایی نمی‌شود و مدتی بعد، این کودک طی یک حادثه عجیب، فوت می‌کند. 

مشرق پیش‌تر اقدام به انتشار گزارشی درباره وضعیت زندانیان ایرانی در آمریکا نمود. همچنین خبرنگار بین‌الملل مشرق برای پیگیری پرونده هومن هوشیار با "هوتن" برادر وی گفتگو نموده است که مشروح این مصاحبه به شرح زیر است.

 

سؤال:: لطفاً درباره دستگیری برادرتان توضیح بدهید که برای چه و کی دستگیر شد.  

هومن در سال 1990 برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و با توجه به این‌که برخی از بستگانمان در این کشور ساکن بودند تصور نمی کردیم مشکلی برای او ایجاد شود. هومن با پذیرشی که عمویم برایش فرستاد، اول به آلمان رفت و از آن‌جا به کالیفرنیا سفر کرد. البته برادرم در میشیگان گرفتار شد.

برادر هومن هوشیار + عکس
"هوتن هوشیار" برادر هومن، زندانی ایرانی در آمریکا

 

سؤال:: آیا سفرش قانونی بود؟ 

 

بله کاملاً قانونی بود. من چون پدرم نظامی بود، اصلاً در خانواده ما کار غیرقانونی انجام نمی‌شود. هومن هم کاملاً به صورت قانونی از سفارت آلمان ویزا را دریافت کرد و به آلمان رفت و بعد هم از طریق پذیرشی که داشت، سفارت این کشور در آن‌جا به او ویزا دادند و وارد آمریکا شد. حدوداً 6 ماه در کالیفرنیا به کالج می‌رفت. بعد از آن عموهایم از او خواستند که برای دیدن آن‌ها و گذراندن ایام تعطیلات پیش آن‌ها برود. هومن برای تعطیلات که به آن‌جا رفت، ماندگار شد و به ادامه تحصیل در رشته الکترونیک در آن‌جا علاقه‌مند شد. بعد از 2 سال، درسش به جایی رسید که یا باید آمریکا را ترک می‌کرد، چون ویزای تحصیلی دریافت کرده بودند، یا این‌که باید به یک شکلی اقامت آن کشور را می‌گرفت. تنها راهی هم که وجود داشت، ظاهراً ازدواج بوده است.

 

ایشان با یک خانمی که هم‌کلاسی خودش هم بوده در دانشگاه با هم آشنا می‌شوند. البته این خانم در گذشته با یک فرد ایرانی ازدواج کرده بود و از او صاحب فرزند شده بود. به هر حال، این دو باهم ازدواج می‌کنند. قبل از آن هم با هم توافق می‌کنند که برای چه چیزی با هم ازدواج می‌کنند. قرار بود آن خانم در قبال دریافت مبلغی، به هومن کمک کند که به طور قانونی اقامت بگیرد.

متأسفانه بعد از 6 ماه بچه‌دار شدند که شروع مشکلات از همین مرحله بود. بالأخره این‌ها هر دو دانش‌جو بودند و ما از ایران ماهانه مبلغ مختصری را برای امرار معاش برایشان ارسال می کردیم. مشکلات شروع شد و هومن به ایران بازگشت. آن خانم و مادر آن خانم که پی‌ریز این نقشه‌ها بود، به عموی ما در آمریکا اعلام می‌کنند که به هومن بگویید به این‌جا بازنگردد، چون اگر برگردد ما او را اذیت می‌کنیم.

 

سؤال:: چرا می‌خواستند چنین کاری را انجام بدهند؟ 

چون با هم اختلاف داشتند. دلیل اصلیش هم این بود که هومن بچه اش را به شدت دوست داشت و می‌خواست او را با فرهنگ ایرانی بزرگ کند. آن خانم هم نقطه ضعف هومن را پیدا کرده بود و می‌گفت من به هیچ عنوان بچه را به تو نمی‌دهم. حتی اتفاق جالب این‌که پدر و مادر من برای دیدن هومن به آمریکا رفته بودند، زن هومن رفته بود به مراجع قانونی اعلام کرده بود که این‌ها آمده‌اند این‌جا تا بچه را بدزدند. حتی یک بار هم اجازه نداد که پدر و مادرم نوه خود را ببینند. هومن گفت که چون من مشکلی نداشته‌ام و هیچ‌گونه خطا و خلافی انجام نداده‌ام، دلیلی ندارد که برنگردم؛ برمی‌گردم می‌روم ادامه زندگی می‌دهم و درسم را تمام می‌کنم.

 

بعد از این‌که رفت، 6 ماه بعد، دو نفر می‌آیند و او را بازداشت می‌کنند. هومن اصلاً نمی‌دانست موضوع چیست. بعد متوجه می‌شود که از او شکایت شده که شما به بچه همسر سابقتان تعرض کرده‌اید و او را کتک زده‌اید و مورد ضرب و شتم قرار داده‌اید. خلاصه این قضیه را آن‌قدر بزرگ کردند. یعنی اولین مسئله هومن، اذیت و کتک زدن بچه‌اش بود. در صورتی که چنین موضوعی نبوده است. جالب این‌جاست که قاضی در دادگاه از بچه سؤال می‌کند و بچه هم می‌گوید نه من هیچ مشکلی با این آقا نداشتم. بچه اصلاً در این وادی‌ها نبوده و مادر و مادر بزرگش هم فکر نمی‌کردند که قاضی از او سؤال بپرسد. بچه گفته که هیچ مشکلی نداشته است و حتی هومن را عمو صدا می‌کرده است.

 

این داستان به هر حال جلو رفت و جالب این‌که قاضی در دادگاه به گروگان‌گیری آمریکایی‌ها در تهران اشاره می‌کند. اشاره به این موضوع دارند که ایرانی‌ها برای ما مشکلات زیادی درست کرده‌اند. برادر من به این موضوع اعتراض می‌کند که "ما از روند جلسه و موضوع خارج شده‌ایم. این مسائل ارتباطی به موضوع من ندارد. من یک شهروندم به این‌جا آمده‌ام تا تحصیل کنم و گروگان‌گیری و این چیزها ربطی به من ندارد. مگر من آدم سیاسی هستم که از من سؤال می‌کنید." البته این اتفاق حدودا هم زمان با اکران فیلم سینمایی ضد ایرانی بدون دخترم هرگز بوده است که قاضی به این فیلم استناد می کند و می گوید که ایرانی ها قابل اعتماد نیستند. 

  قاضی هم عصبانی می‌شود و به او می‌گوید حالا که این‌طور شد، کاری می‌کنم که  دیگر  هیچ وقت آسمان آمریکا را نبینی. این موضوع در دادگاه مطرح می‌شود. عموی من هم در دادگاه بود و این‌ها را شنیده است. به هرحال هومن را به 30 تا 60 سال زندان محکوم می‌کنند. حداقل 30 سال و حداکثر 60 سال. هیچ‌کس نمی‌داند. این‌ها بعد از 30 سال بار دیگر پرونده را باز می‌کنند و تصمیم می‌گیرند که او را آزاد کنند یا نکنند. خود هومن می‌گوید این‌ها تا 60 سال من را در این‌جا نگه می‌دارند، شک نکنید.

 

سؤال:: فقط به خاطر کتک زدن این بچه؟ 

بله، چون بچه از یک سنی پایین‌تر بوده است. الآن پرونده‌اش در وزارت خارجه موجود است.

برادر هومن هوشیار + عکس
"هوتن هوشیار" برادر هومن، زندانی ایرانی در آمریکا

 

سؤال:: الآن چند سال است که هومن در زندان است؟  

24 سال است که در زندان میشیگان حبس است.

 

سؤال:: در این 24 سال، چه اقداماتی برای آزادی برادرتان صورت گرفته است؟ 

هر اقدامی که فکرش را بکنید. ما اول برای او یک وکیل گرفتیم. بعد، آن وکیل، کس دیگری را معرفی کرد، گفت این آقا تواناییش خیلی بیش‌تر از من است.

 

سؤال:: چه کسی اول برای هومن وکیل گرفت؟ 

خود هومن زمانی که بازداشتگاه بود، مدارک را بررسی کرده و گفته بود من فکر می‌کنم این آقا بتواند به من کمکی کند. آن زمان، حکم، صادر شده بود. وکیل، پرونده را که خواند گفت این‌که اصلاً مشکلی ندارد. دقیقاً به پدر و مادر من و مترجمی که دایی من بود گفت که "این پرونده اصلاً مشکلی ندارد و در تجدیدنظر می‌توانیم کمک کنیم. من هومن را در مدت زمان 6 تا 18 ماه آزاد می‌کنم. قاضی دستش در تغییر حکم باز است."

خلاصه ایشان هم بعد از 18 ماه هیچ کاری نتوانست انجام بدهد. تقریباً حدود 80 هزار دلار از ما خواست، یعنی هر چه که داشتیم. ما هم مبلغ را به او پرداخت کردیم. قرار بود بعد از این‌که هومن آزاد شد، مبلغ نهایی را که تعیین کرده بود، به او پرداخت کنیم. پرونده در دادگاه تجدیدنظر بار دیگر ارائه شد، اما آن‌ها حتی حاضر نشدند مدت حبس را کم‌تر کنند. بعد متوجه شدیم که آقای وکیل، یهودی بوده و رابطه بسیار بدی را هم با مسلمانان دارد.

 

سؤال:: آیا وکیل ایرانی بود؟ هومن آن وکیل را از کجا می‌شناخت؟  

نخیر آمریکایی بود. هومن او را از داخل رزومه ای که در بازداشتگاه داشت، پیدا کرده بود. پیشنهاد خود زندان بوده است. مثلاً دیده افراد زیادی را تبرئه کرده است. ما که نمی‌دانستیم ایشان یهودی است و یا با مسلمانان دشمنی دارد. بعد از آن گفتند که درخواست فرجام‌خواهی باید انجام بدهید. وکیل دیگری هم هست، آقای دکتر "کاملی". در دفتر حافظ منافع ایران فعالیت می‌کند. او هم پرونده را دید و گفت "من در طول مدتی که در آمریکا وکالت کرده‌ام با چنین پرونده‌ای مواجه نشده‌ام. اصلاً این اتفاق، بی‌سابقه بوده است." آقای "کاملی" هم یک سری فعالیت‌هایی انجام داد و گفت متأسفانه کاری از دست ما برنمی‌آید.

 

  

سؤال:: خود هومن در دادگاه تلاشی برای اثبات بی گناهی اش در دادگاه نکرد؟ 

هومن حتی درخواست کرد تا از دستگاه‌های دروغ‌سنجی که وجود دارد استفاده کنند، اما به درخواست او توجهی نمی‌کنند. درخواست می‌کند که آن بچه را به پزشک قانونی ببرند تا او را معاینه کند. باز هم توجهی به درخواست هومن نمی‌کنند.

اشاره می‌کند به این‌که "آقای قاضی شما در دادگاه از این بچه سؤال کردید که آیا من به او صدمه وارد کرده‌ام یا نه؛ که آن بچه به شما جواب منفی داد." می‌گویند "نه بچه چون کم سال بوده، متوجه نبوده است." سرپرستی آن بچه به عهده مادر و مادر بزرگش بود و حرف آن‌ها برای قاضی سند بود. به هر حال تمام این داستان‌ها به هم گره می‌خورند و هومن 24 سال در زندان گرفتار می‌شود.

سؤال:: آقای "کاملی" پرونده را مشاهده کردند و گفتند نمی‌توانند کمک کنند. بعد از آن‌چه اتفاقی افتاد؟ 

20 سال بود که من خودم نتوانسته بودم با او صحبت کنم یا ارتباط برقرار کنم. حتی نامه‌های من را چون فارسی بود به دست او نمی‌رساندند. گفتند ما مترجم نداریم داخل زندان و نامه‌ها را برای مسائل امنیتی به او نمی‌دهیم. کلاً ارتباطش با بیرون زندان قطع است.

 



چهارشنبه 94 مرداد 14 توسط ali ahani | نظر بدهید

گفتگوی مشرق با برادر زندانی ایرانی در آمریکا: - 2

سؤال:: زمانی که آقای "کاملی" گفتند من نمی‌توانم کاری انجام بدهم، چند سال از زندانی شدن هومن می‌گذشت؟ 

تقریباً 3 سال.

سؤال:: در این 20 سال باقی مانده چه فعالیتی انجام دادید؟ 

وزارت خارجه گفت که ما تنها کاری که شاید بتوانیم انجام دهیم (و ما هم به آن خیلی امید داشتیم) این است که تبادلی را بین زندانی‌ها انجام بدهیم. این صحبت‌ها در زمان آقای "متکی" بود. آقای متکی گفت که چون رابطه با آمریکا نداریم، هیچ کاری را در این مورد نمی‌توانیم انجام بدهیم. مگر این‌که یک اتفاقی بیفتد و ارتباط ما با آمریکا کمی بهتر شود.

برادر هومن هوشیار + عکس
"هوتن هوشیار" برادر هومن، زندانی ایرانی در آمریکا

سؤال:: آیا به صورت حضوری با هومن دیدار کرده بود؟ 

 

هم دفتر حافظ منافع و هم دیگران می‌گفتند که در حال حاضر از دست وکیل هیچ‌گونه کاری بر نمی‌آید. چون هومن، تمام مراحل را طی کرده است. یعنی به هیچ عنوان نمی‌توانیم او را بار دیگر به دادگاه ببریم، تا یک وکیل از او دفاع کند. 5 سال پیش با آقایی آشنا شدیم به نام "بهزاد قاسمی" که در میشیگان وکالت می‌کند. ایرانی هم هست. البته در امور مهاجرت مشغول به وکالت است. 15 سال پیش یکی از آشناها، ما را به او معرفی کرد و آقای قاسمی به ایران آمده بود. ما رفتیم با او صحبت کردیم، گفتیم که جریان هومن این است.

گفت "من 10 هزار دلار می‌گیرم، به آن‌جا می‌روم، ببینم چه کار می‌توانم انجام بدهم." ما هم این مبلغ را برای او تهیه کردیم و پیگیر امور شد. بعد از 6 ماه یا یک سال، چند مرتبه با هومن دیدار کرد. چون وکیل بود، می‌توانست با هومن دیدار داشته باشد. بعد از آن گفت که نمی‌توانم کاری انجام دهم. ما از این 10 هزار دلارها زیاد خرج کردیم. آن وکیل اول که 80 هزار دلار از ما گرفت، خود هومن گفت در دادگاه هیچ دفاعی از من نکرد. فقط ناظر محاکمه بود.

سؤال:: شما الآن برای ارسال پول چه کاری انجام می‌دهید؟ چه قدر می‌فرستید؟  

در ماه 100 دلار به حسابی که در آن‌جا دارد، واریز می‌شود و او می‌تواند خرید کند.

سؤال:: خب پول را صرف چه چیزی می‌کند؟ 

می‌گوید که من حتی دستمال توالت را خودم باید تهیه کنم. پولش را برای خرید لباس‌های زیر و صابون و مواد شوینده و خمیر دندان هزینه می‌کند. می‌گفت غذای آن‌جا اصلاً قابل خوردن نیست من مجبورم چیزی تهیه کنم. کیفیت غذاهایشان این قدر پایین است که حدی ندارد. حتی یک بار تعریف می‌کرد، دستگاه‌هایشان خراب بوده و با پا، سیب‌زمینی‌ها را له می‌کردند.

سؤال:: وضعیت جسمانی او چگونه است؟ 

به شدت افت کرده است. الآن چشم‌هایش مشکل دارد و چندین بار اعلام کرده، تعداد زیادی از دندان‌هایش مشکل دارد. چشم‌هایش آن‌قدر ضعیف شده است که می‌گوید "وقتی نور به چشم‌هایم برخورد می‌کند، هیچ چیزی را نمی‌بینم. کتاب نمی‌توانم بخوانم، تلویزیون نمی‌توانم ببینم." به شدت مشکل دارد، حتی ما می‌خواستیم یک عینک را از این‌جا برای او بفرستیم که گفتند اجازه نمی‌دهیم به دست او برسد. فقط می‌تواند خودش تلفن کند در داخل زندان، آن‌ها برای او عینک تهیه کنند و ما هزینه آن را بپردازیم.

سؤال:: چرا این کار را نکردید؟ 

گفت "همین‌هایی را که الآن دارم، این‌ها تهیه کرده‌اند و اصلاً به درد من نمی‌خورد. من از آن‌ها خواستم که دکتر معاینه‌ام کند." دندان‌های او بسیار مشکل دارند، می‌گوید "اصلاً نمی‌توانم غذا بخورم. از درد به خود میپیچم و هیچ‌گونه قرص مسکنی به من نمی‌دهند." حتی از دادن قرص سر درد هم امتناع می‌کنند." وضعیت او خیلی اسفناک است. ما به سازمان حقوق بشر و سازمان ملل و آقای اوباما و افراد دیگر نامه ارسال کردیم و از آن‌ها درخواست کردیم که کمک کنند. حتی خود من به دفاتر آن‌ها در ایران سر زدم، هر جایی که ارتباط پیدا می‌کرد را پیگیری کردم. هومن در همان زندان، حقوق خواند، چیزی که برای بقیه جالب بود. از طریق مکاتبه در زندان، مدرک حقوق خود را دریافت کرد. می‌گفت حالا که کسی نمی‌تواند برای من کاری انجام دهد، خودم حقوق می‌خوانم و به خودم کمک می‌کنم.

 

سؤال:: از چه زمانی شروع کرد به درس خواندن؟ 

4، 5 سال از زندانی شدنش گذشته بود که به درس خواندن مشغول شد.

سؤال:: بعضی از ایرانی هایی که در داخل زندان‌های آمریکایی بودند، اعتراض زیادی به شرایط امنیتی زندان داشتند. 

بله. هومن را هم مرتب از زندانی به زندان دیگر انتقال می‌دهند.

سؤال:: چرا؟  

آخرین دلیلی که من شنیدم، گفتند یک کاتِر را کسی در سلول او انداخته است. هومن را به انفرادی می‌برند و 15 روز یا یک ماه در انفرادی نگه می‌دارند. می‌گفت وقتی که از بند خود خارج می‌شوم، یک چشمم، پشت سرم و چشم دیگرم، روبه‌رو را زیر نظر دارد. هر لحظه ممکن است به من حمله شود. هومن هیکلی خوب و ورزیده دارد، چون ورزش‌کار بوده و بدنی قوی دارد. قبل از این‌که از ایران برود ورزش‌های بسیاری انجام می‌داد. بعد هم که به خارج رفت، ورزش را در کنار امور خود انجام می‌داد. برادرم با هیچ کسی هم در زندان ارتباط ندارد. فقط یک آقایی که لبنانی شیعه است.

سؤال:: چند وقت یک بار زنگ می‌زند؟ 

جدیداً هفته‌ای دو مرتبه تماس می‌گیرد.

سؤال:: هزینه زیاد نمی‌شود؟ 

بله. زیاد می‌شود، اما برایش می‌فرستیم. الآن مادر من تنها دل‌خوشی‌اش این است که با هومن صحبت کند. زندانی شدن هومن، سبب شد که پدرم در سال 86 به رحمت خدا برود. پدر من آدمی بود که همه مشکلات را در خودش می‌ریخت. اگر الآن شما از من بپرسید پدر شما چه مشکلی داشت که از دنیا رفت، من هیچ جوابی ندارم که به شما بدهم.

 

سؤال:: زمانی که زنگ می‌زند گلایه‌ای ندارد؟  

همیشه خودش می‌گفت من یک زندانی سیاسی هستم و به خاطر ایرانی و مسلمان بودنم در این‌جا گرفتار هستم. در آن اوایل حتی یک اتفاق جالبی برای او رخ داده بود.

سؤال:: دچار مشکلات روحی و افسردگی شده بود؟ 

به شدت؛ ولی خدا را شکر، هنوز هم روحیه‌ای فوق‌العاده قوی و خوب دارد. الآن در آن‌جا لیدر مسلمانان است. به قول خودش "امام جمعه زندان" است.

سؤال:: چند تا مسلمان در زندان هستند؟ 

زیاد هستند. ولی هومن با تنها کسی که ارتباط دارد، همان آقای لبنانی است. می‌گوید من جمعه‌ها نماز جمعه را برگزاری می‌کنم و برای بقیه، خطبه می‌خوانم. خودش با اعتقادات خودش زنده است و زندگی می‌کند. شما فکر کنید، با این وضعیتی که دارد، تمام ماه رمضان را روزه می‌گیرد.

 


برادر هومن هوشیار + عکس
"هوتن هوشیار" برادر هومن، زندانی ایرانی در آمریکا

سؤال:: ارتباطی با خانمش نداشته‌اید؟  

هیچ‌وقت. خودش را گم و گور کرده است. جالب این که فکر می‌کنم از آن ایالت به جای دیگری رفته است. آن بچه‌ای که هومن به خاطر آن گرفتار شده بود، 8 سال پیش به علت گازگرفتگی فوت می‌کند. واقعاً دلم سوخت، وقتی شنیدم. آن بچه هیچ گناهی نداشت. واقعاً نمی‌دانستیم که دارند استفاده ابزاری از او می‌کنند. ایشان و همان مادربزرگ بجه که خودش طراح این برنامه‌ها بود، هر دو کشته شده‌اند.

 

سؤال:: آن‌ها چه نفعی از وضعیت هومن می‌برند؟  

این خانم، همسر قبلی‌اش هم ایرانی بوده است. همین داستان را هم برای آن یکی شوهرش پیاده کرده است. "افشین" نامی بوده همسر قبلی‌اش.

سؤال:: این خیلی اهمیت دارد، یعنی این‌که برای همسر قبلی‌اش هم همین اتفاق افتاده باشد. 

من آن‌ها را ندیدم. این تعریف‌ها را از هومن شنیده‌ام. هومن خیلی دوست داشت که پسرش "شروین" را پیدا کند، بچه خود هومن را می‌گویم. من خیلی از طریق اینترنت تلاش کردم حتی از بستگانم که در آن‌جا هستند، کمک خواستم که شاید بتوانم این بچه را پیدا کنم. ممکن است در آن ایالت بتوانیم با اسم و فامیل، پیدایش کنیم. به هر حال، فامیل پدرش را دارد. یا شاید هم نداشته باشد. شاید مادرش به یک روشی، اسم پدرش را از مدارکش خارج کرده باشد. حتماً به او گفته‌اند که پدرت از دنیا رفته است، یا چیز دیگری گفته‌اند. بالأخره آن پسر، الآن 25 سال دارد. شاید بخواهد به پدر خود کمک کند.

 

سؤال:: هومن الآن چند سالش است؟  

50 سال دارد... یک نکته‌ای را من بگویم. خواهر آقای "امیر حکمتی" (فکر می‌کنم در میشیگان زندگی می‌کند) به من گفت که "شاید ما بتوانیم این دو تا را با هم مبادله کنیم. شما این‌جا کمکی به ما بکنید." من گفتم شما از من چه می‌خواهید؟ من هر کاری بتوانم برای برادرم انجام می‌دهم. ولی متأسفانه هنوز خبری از خانم حکمتی دریافت نکرده‌ام.



چهارشنبه 94 مرداد 14 توسط ali ahani | نظر بدهید

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز




 

  

 

 

 

 

 

 

کل بازدید : 131364
بازدید امروز :191
بازدید دیروز : 64
تعداد کل پست ها : 717

 

دانشنامه عاشورا

 

پایگاه جامع عاشورا
ابزار و قالب وبلاگ
قطره و دریا
شاید سخن حق
لحظه های آبی( دلسروده های فضل ا... قاسمی)
مکنون
عِــطـر ظــهــور
خورشید تابنده عشق
بنارانه
پژواک
شین مثل شعور
دلتنگ...
اهالی بصیرت
مهدی مشکات ـ شعرونظر
اجتماعی
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
حجت البالغه
قطره ای ازدریا
قافیه های سرگردان
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
حبیبی حسین
چشمـــه ســـار رحمــت
سرزمین مِه وخورشید (خورشید گام سبز)
هم رنگــــ ِ خـــیـــآل
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
بی سواد
بادصبا
آقاسیدبااجازه...
ما تا آخرایستاده ایم
شبکه ما
ابـــــــــــرار
اتمام نعمت واکمال دین یعنی شیعه بودن
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
"یا صاحب الزمان"
صدای پای زندگی
.:گـــــمـــــــنـامی بــــجـــــوی:.
کشاورزی درنگاه توسعه
سرباز کوثر
مشکات نور الله
مهدی یاران
چهارفصل
نقش برتر پارس
حقیقت
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
عفاف و حجاب
  • صفحه اصلی
  • پست الکترونیک
  • آرشیو وبلاگ
  • پیام رسان
  • مطالب پیشین
    آرشیو مطالب

    ویرایش
    وصیت شهدا
    وصیت شهدا
    آمار و اطلاعات

    بازدید امروز :191
    بازدید دیروز :64
    کل بازدید :131364
    تعداد کل یاد داشت ها : 717
    آخرین بازدید : 03/12/22    ساعت : 9:55 ع
    درباره وبلاگ
    ویرایش
    لینک دوستان
    ویرایش
    آمار و اطلاعات

    بازدید امروز :191
    بازدید دیروز :64
    کل بازدید :131364
    تعداد کل یاداشته ها : 717
    03/12/22
    9:55 ع

    کد ساعت

  • کاناپه
  • مشخصات مدیروبلاگ
     
      ali ahani[2]



    خبر مایه
    لوگوی دوستان
     
    پیوند دوستان
     
    قطره و دریا شاید سخن حق لحظه های آبی( دلسروده های فضل ا... قاسمی) مکنون عِــطـر ظــهــور خورشید تابنده عشق بنارانه پژواک شین مثل شعور دلتنگ... اهالی بصیرت مهدی مشکات ـ شعرونظر اجتماعی بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن سرباز ولایت حجت البالغه قطره ای ازدریا قافیه های سرگردان سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام حبیبی حسین چشمـــه ســـار رحمــت سرزمین مِه وخورشید (خورشید گام سبز) هم رنگــــ ِ خـــیـــآل ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی بی سواد بادصبا آقاسیدبااجازه... ما تا آخرایستاده ایم شبکه ما ابـــــــــــرار اتمام نعمت واکمال دین یعنی شیعه بودن شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ "یا صاحب الزمان" صدای پای زندگی .:گـــــمـــــــنـامی بــــجـــــوی:. کشاورزی درنگاه توسعه سرباز کوثر مشکات نور الله مهدی یاران چهارفصل نقش برتر پارس حقیقت پاتوق دختر و پسرای ایرونی عفاف و حجاب
    قالب وبلاگ
    طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز