لمپنیسم فرهنگی هدیهدولتی به مردم در ماهرمضان!
در دو سال گذشته، از طرفی شاهد کاهش تولید فیلمهای دفاع مقدسی و با درونمایه ملی و استراتژیک هستیم، از طرف دیگر هم، تولید آثاری با رویکرد لمپن و سخیف و در کنار آنها، آثار مبتذل افسرده و جشنوارهای رو به افزایش است.
پایگاه خبری انصارحزب الله: اکران همزمان سه فیلم با محتوایی سرشار از لمپنیسم در ماه مبارک رمضان، عملکرد به شدت تناقضآمیز جدید سازمان سینمایی دولت است. آنچه مدیریت سینمایی دولت یازدهم در پیش گرفته است، تقویت دو جریان منحط فیلمفارسی و سینمای پوچگرای شبهروشنفکرانه است.
در دو سال گذشته، از طرفی شاهد کاهش تولید فیلمهای دفاع مقدسی و با درونمایه ملی و استراتژیک هستیم که بازخورد این ضعف در عدم برگزاری جشنواره فیلم مقاومت در سال جاری بروز یافته است. از طرف دیگر هم، تولید آثاری با رویکرد لمپن و سخیف و در کنار آنها، آثار مبتذل افسرده و جشنوارهای رو به افزایش است.
سیاستهای فرهنگی دولت یازدهم در عرصه سینما سه شاخصه عمده را نشان میدهد؛ این سیاستها در درجه اول موجب در تنگنا قرار گرفتن سینمای ملی شده است. در مرحله بعد، سازمان سینمایی دولت با راهاندازی گروه موسوم به «هنر و تجربه» به حیات مصنوعی سینمای شبهروشنفکری کمک میکند. مرحله جدید سیاستهای سینمایی دولت، مجال دادن به تولید و نمایش کمدیهای غیراخلاقی است.
شرایط به این ترتیب است که ماه مبارک رمضان که موقعیت زمانی مناسبی برای نمایش فیلمهایی با درونمایه دینی و معنوی است، با برنامهریزی مدیران سینمایی دولت، به اکران نازلترین آثار شبه طنز سینمایی اختصاص یافته است. به طوری که سه فیلم، از نوع کمدی لوده و با درونمایه لمپنیستی، اکثریت قریب به اتفاق سالنهای سینما را دربر گرفتهاند.
گرچه نمایش فیلمهایی در ژانر کمدی در سینما و تلویزیون، امری طبیعی و به یک معنا لازم به نظر میرسد، اما آنچه نگرانکننده است، تبدیل شدن نوع خاصی از کمدی نازل و فاقد بنیه فرهنگی به عنوان اصل و معیار است.
اما چنین فیلمهایی چه هزینههایی را برای فضای فرهنگی کشور در پی دارند؟ حداقل تأثیر منفی این گونه آثار، تغییر و تحریف در تعریف کمدی است. طبق تعریف، کمدی و به طور کلی طنز، طرح موضوعات مهم اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی با زبانی ظریف و لطیف و البته گاهی تیز و برنده است. اما فیلمهای مذکور، بیشتر به یک نمایش روحوضی مدرن شباهت دارند تا طنز واقعی. کمدی موجود در این آثار، از نوع سرگرمی تخدیرآمیز است که تنها برای ساعاتی مخاطب را از دنیای واقعی جدا کرده و او را غرق در فراموشی و ناآگاهی نمایند.
بدون تردید، فیلمهای لمپنیستی به نمایش درآمده در اکران ماه رمضان، با کمدی در معنای واقعی کلمه منافات دارند. این فیلمها، نه تنها در پی آگاهی اجتماعی و فرهنگی و سیاسی مخاطب خود نیستند، که فتح گیشه و سود اقتصادی یگانه مقصود از ساخت چنین آثاری است.
اما تفاوت کمدی و طنز حقیقی چیست؟ فرق طنز متعهد با آنچه در فیلمهای مورد بحث جریان دارد چیست؟ برای یافتن پاسخ این گونه پرسشها، باید به اصول و بنیادهای هنر و سینمای انقلاب، آنچنان که در آرا، گفتارها و نوشتههای بزرگان مکتب انقلاب آمده است رجوع کرد.
طبق مبانی نظری هنر دینی، خنده و تفنن نمیتوانند به عنوان هدف استفاده شوند، بلکه باید وسایلی باشند برای رسیدن به اهدافی والا و متعالی؛ به این معنی که برخی از نکات را که در قالبهای جدی نمیتوان گفت، طنز و کمدی، میتوانند به طرح آن کمک کنند. در بسیاری موارد، بیان حرف حق و آگاهیبخشی به مخاطب، به وسیله این قالب موثرتر خواهد بود.
اما متأسفانه سینمای کمدی امروز ایران و همچنین برخی از سریالهای طنز تلویزیونی، مسیری کاملا خلاف این جهت را میروند. غفلت مخاطبان و دور ساختن آنها از اندیشیدن و خودآگاهی در فضایی معنوی و آرمانگرایانه، کارکرد اصلی این گونه سینمایی در ایران شده است. بسیاری از حرکات و کلمات مورد استفاده در آثار کمدی ایرانی، بدون شک با دین در تضاد هستند. شادی برخاسته از چنین آثاری، همراه با انتقال نوعی سبکعقلی و روحیه خودباختگی در مقابل ضدارزشهاست.
وقتی از مسایل مضمونی و محتوایی در سینما صحبت میکنیم عدهای اعتراض میکنند و میگویند سینما قبل از این که بتواند به ترویج و اشاعه آموزههای اعتقادی دست بزند، باید از نظر صنعتی و تکنیکی درست شود و یا این سخن که سینما بدون جذب مخاطب و بازگشت سرمایه رو به نابودی خواهد رفت.
این نکات درست هستند، اما با نگاهی عمیق به مسئله میتوان درک کرد که جریان سینمای کمدی ایران در سالهای اخیر- که البته شروع آن از دوران حاکمیت فرهنگی غربزدگی تساهلجوی اصلاحات بود- منجر به پایین آوردن سطح سلیقه مخاطبان سینما شده است. وقتی ذائقه بینندگان به چنین فیلمهایی عادت کرد، آن وقت باید شاهد بیتماشاگر ماندن سایر فیلمها بود؛ هر چند از نظر صنعتی و فنی تکامل یافته باشیم.
طنز سبک و بیهدف جذابیتی کاذب دارد که مخاطبان خود را موجوداتی فاقد تعادل روحی و روانی میپندارد و با تحمیق مردم، زمینه را برای عوامزدگی و میانمایگی آماده میسازد و چنین مسئلهای نتیجهای جز استثمار روحی و فکری جامعه برای «تاجران سینمایی» نخواهد داشت.
گذشته از تمام این مسایل، کمدی لمپن، باعث به انزوا کشاندن سینمای ارزشی و متفکرانه است و چنین روندی، در درازمدت به اضمحلال و زوال سینما میانجامد؛ نکته مهم این است که اکثر این فیلمها دارای شباهت سبکی و ساختاری هستند و این مسئله نوعی رکود و یکنواختی را بر سینما تحمیل کرده است.
این معضل، نه تنها فرصتی برای بازسازی بدنه سینمای ایران و آشتی دادن مخاطبان نیست، بلکه تهدیدی علیه فرهنگ جامعه محسوب میشود؛ به خصوص این که میدانیم تعداد زیادی از این نوع آثار در نوبت اکران هستند و تعداد بسیار بیشتری نیز در مراحل مختلف تولید قرار دارند.
منبع:کیهان